یكم :
مثبتاندیشی، اعتماد نامشروط نیست. آن روی سكه اعتماد نامشروط ، بدبینی است. هنر آن است كه به دزدان، اعتماد نكنی و از آن سو یاران موافق را با بیاعتمادی نرنجانی و چراغهای رابطه را تاریك نكنی. یادمان باشد این روزها گاوصندوقها را هم میدزدند و از آن طرف بهترین دوستان هم سر هیچ و پوچ از دست میروند.
دوم :
مثبتاندیشی، زبانبازی و قربان صدقههای مفت و بیوجه نیست.
سوم :
مثبتاندیشی، گریز از تعارض و پرهیز از انتقاد و اعتراض نیست. قرار نیست به قیمتگذار از باورهایمان، در صلح با جهان باشیم و واقعیتها را نبینیم. دوستی داشتم كه از گورستان میگریخت و در ترحیم نزدیكانش شركت نمیكرد. علت را كه از او پرسیدیم گفت این كارها با مثبتاندیشی جور نمیآید.
چهارم :
مثبتاندیشی، عشق ورزیدن بیحساب و كتاب نیست. آدمی توان این را ندارد كه تاوان عاشقیهای بیحسابش را پس دهد. ظرفیت آدمی برای جاگذاشته شدن پیش این و آن محدود است.
پنجم :
مثبتاندیشی، پناه بردن به داروها و مواد شادیآور نیست. شادیهای مصنوعی، احساسات و باورهای انسان را غیرواقعی میكنند.
ششم :
مثبتاندیشی، هیچانگاری جهان نیست. كسی كه مال دنیا را چرك دست میداند و سرخوش از بیتوجهی به جهان و هر چه در اوست میشود، گاهی به دست روزگار بازی میخورد. این روزها دنیا را مدیریت بیشتری لازم است.
هفتم :
مثبتاندیشی، در حال زیستن و بیتوجهی به فردا نیست. دم غنیمت شمری البته هنر بزرگی است به شرط آنكه فردا، تاوانش نباشد!
منبع :زندگی مثبت
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: